آخرین به‌روزرسانی:

Put Through

American: pʊtˈθruː British: pʊtθruː

معنی‌ها

phrasal verb B1

به نتیجه رساندن

phrasal verb

وصل کردن تلفن (شخصی به شخص دیگر)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد put through

  1. phrasal verb connect
  1. phrasal verb h Cause to endure

ارجاع به لغت put through

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «put through» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/put through

لغات نزدیک put through

پیشنهاد بهبود معانی